Showing all 18 results
-
بیگانه نشر درقلم
آلبر کامو (1960 – 1913) نویسنده و فیلسوف مشهور فرانسوی است که بیشتر با اثر معروفش «بیگانه» شناخته میشود. «بیگانه» احتمالا شناختهشدهترین رمان کامو به شمار میآید. مورسو (Meursault)، کارمند فرانسوی اهل الجزیره است که از دروغ گفتن خودداری میکند. او از طریق تلگرام متوجه مرگ مادرش میشود. رفتار مورسو در مراسم خاکسپاری، خوردن قهوه و سیگار کشیدن او، بعدها به ضررش تمام شده و به علاوه هنگامیکه به اتهام قتل یک مرد عرب تحت تعقیب است، علیه او استفاده میشود. آلبر کامو صاحب آثاری در زمینهی رمان، نمایشنامه، مقالات و یادداشتها است. پشت و رو؛ عیش؛ کالیگولا؛ بیگانه؛ افسانهی سیزیف؛ سوءتفاهم؛ طاعون؛ حکومت نظامی؛ عادلها؛ طاغی؛ سقوط؛ تبعید و پادشاهی؛ تسخیرشدگان و مرگ خوش عنوانهایی از این آثار هستند. «مرگ خوش»، اثری از کامو است که ده سال پس از مرگ او در سال 1970 منتشر شد. گفتنی است آلبر کامو در سال 1957 جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرد. رمان «بیگانه» با ترجمه جلال آلاحمد و علیاصغر خبرهزاده از سوی انتشارات «نگاه» منتشر و وارد بازار کتاب شده است.
-
خاک آمریکا
انتشارات دُرقلم منتشر کرد:
آخرین اثر جنین کامینز که در سال 2020 در امریکا منتشر شده است، هم اکنون با ترجمه ی سلیس آقای امان ا… ارغوان و خانم هاجر شکری در سراسر ایران در دسترس علاقه مندان می باشد.
بنابر یادداشت نویسنده تمام آمار و رویدادهای کتاب واقعی است.تنها نام شخصیت ها تغییر یافته. حقایقی عریان و تکان دهنده که گاه با تخیل پهلو می زند. نویسنده بر اساس یادداشت های میدانی و صحبت با مهاجران غیرقانونی و نیز ارتباط گرفتن با مردمان آن سوی دیوار مرزی امریکا، رنج این مردمان را در قالب داستان به رشتهی تحریر در آورده است. بخش اعظم رمان در مکزیک سرزمین کارتلها می گذرد. هر کس بخواهد از خشونت های آنان جان سالم به در ببرد باید…
-
شازده کوچولو دو زبانه نشر درقلم
شازده کوچولو (به فرانسوی: Le Petit Prince) نام یک کتاب داستان اثر آنتوان دوسنت اگزوپری است که اولین بار در سال ۱۹۴۳ منتشر شد. شازده کوچولو از معروفترین داستانها و سومین داستان پرفروش قرن بیستم در جهان است. این کتاب پرفروشترین کتاب تک مجلد جهان در تمام طول تاریخ میباشد. کتاب شازده کوچولو «خوانده شدهترین» و «ترجمه شدهترین» کتاب فرانسویزبان جهان است. از این کتاب به طور متوسط سالی ۱ میلیون نسخه در جهان به فروش میرسد. این کتاب در سال ۲۰۰۷ نیز به عنوان کتاب سال فرانسه برگزیده شد. در این داستان اگزوپری به شیوهای سورئالیستی به بیان فلسفه خود از دوست داشتن و عشق و هستی میپردازد. او طی این داستان از دیدگاه یک کودک که از سیارکی به نام ب۶۱۲ آمده، پرسشگر سوالات بسیاری از آدمها وکارهای آنها است. این اثر به بیش از ۱۵۰ زبان مختلف ترجمه شده و مجموع فروش آن به زبانهای مختلف از دویست میلیون نسخه گذشته است. سال ۱۹۳۵، هواپیمای سنت اگزوپری، که برای شکستن رکورد پرواز بین پاریس و سایگون تلاش میکرد، در صحرای بزرگ آفریقا دچار نقص فنی شد و به ناچار در همانجا فرودآمد. همین سانحه دستمایه الهام شازده کوچولو شد که در آن شخصیت قهرمان داستان، خلبانی بینام، پس از فرود در بیابان با پسر کوچکی آشنا میشود. پسرک به خلبان میگوید که از اخترکی دوردست میآید و آنقدر آنجا زندگی کرده که روزی تصمیم میگیرد برای اکتشاف اخترکهای دیگر خانه را ترک کند. او همچنین برای خلبان از گل سرخ محبوبش میگوید که دل در گرو عشق او دارد، از دیگر اخترکها تعریف میکند و از روباهی که او را این جا، روی زمین، ملاقات کرده است. خلبان و شازده چاهی را مییابند که آنها را از تشنگی نجات میدهد اما در نهایت شازده کوچولو خلبان را در جریان تصمیم خود قرار میدهد و میگوید تصمیم گرفته به اخترک خانهاش بازگردد.
-
شازده کوچولو نشر درقلم
شازده کوچولو (به فرانسوی: Le Petit Prince) نام یک کتاب داستان اثر آنتوان دوسنت اگزوپری است که اولین بار در سال ۱۹۴۳ منتشر شد. شازده کوچولو از معروفترین داستانها و سومین داستان پرفروش قرن بیستم در جهان است. این کتاب پرفروشترین کتاب تک مجلد جهان در تمام طول تاریخ میباشد. کتاب شازده کوچولو «خوانده شدهترین» و «ترجمه شدهترین» کتاب فرانسویزبان جهان است. از این کتاب به طور متوسط سالی ۱ میلیون نسخه در جهان به فروش میرسد. این کتاب در سال ۲۰۰۷ نیز به عنوان کتاب سال فرانسه برگزیده شد. در این داستان اگزوپری به شیوهای سورئالیستی به بیان فلسفه خود از دوست داشتن و عشق و هستی میپردازد. او طی این داستان از دیدگاه یک کودک که از سیارکی به نام ب۶۱۲ آمده، پرسشگر سوالات بسیاری از آدمها وکارهای آنها است. این اثر به بیش از ۱۵۰ زبان مختلف ترجمه شده و مجموع فروش آن به زبانهای مختلف از دویست میلیون نسخه گذشته است. سال ۱۹۳۵، هواپیمای سنت اگزوپری، که برای شکستن رکورد پرواز بین پاریس و سایگون تلاش میکرد، در صحرای بزرگ آفریقا دچار نقص فنی شد و به ناچار در همانجا فرودآمد. همین سانحه دستمایه الهام شازده کوچولو شد که در آن شخصیت قهرمان داستان، خلبانی بینام، پس از فرود در بیابان با پسر کوچکی آشنا میشود. پسرک به خلبان میگوید که از اخترکی دوردست میآید و آنقدر آنجا زندگی کرده که روزی تصمیم میگیرد برای اکتشاف اخترکهای دیگر خانه را ترک کند. او همچنین برای خلبان از گل سرخ محبوبش میگوید که دل در گرو عشق او دارد، از دیگر اخترکها تعریف میکند و از روباهی که او را این جا، روی زمین، ملاقات کرده است. خلبان و شازده چاهی را مییابند که آنها را از تشنگی نجات میدهد اما در نهایت شازده کوچولو خلبان را در جریان تصمیم خود قرار میدهد و میگوید تصمیم گرفته به اخترک خانهاش بازگردد.
-
صد سال تنهایی جلد سخت نشر درقلم
کتاب «صد سال تنهایی» اثر گابریل گارسیا مارکز را سمانه دلاوری به فارسی برگردانده است. گابریل گارسیا مارکز به خاطر این کتاب موفق به کسب نوبل ادبی شده است. او در «صد سال تنهایی» سبکی نو را بنیان نهاد. مارکز در عین واقعگرایی و واقع نمایی، عناصر شگفت انگیز دنیای اسطوره و تخیل را به عقاید خاص مردم پیوند داد و اثری متفاوت با دنیای واقعیت یا تخیلِ محض ساخت، این سبک را در اصطلاح رئالیسم جادویی میگویند. رمان «صد سال تنهایی» در سال 1965 در شمارگان هشت هزار نسخه و به زبان اسپانیایی در آرژانتین به چاپ رسید که همه نسخههای آن در هفتة اول فروخته شد. بعد از گذشت تقریباً پنج دهه از اولین چاپ این کتاب، بیش از سی میلیون جلد از آن در سراسر دنیا به فروش رفته است و به بیش از سی زبان مختلف ترجمه شده است. کتاب صدسال تنهایی حکایت شش نسل از خانواده ای کولی است که محکوم به تنها زیستن هستند. خوزه آرکادیو بوئندیا و اورسولا ایگوآران، زن و شوهری هستند که همراه تنی چند از دوستانشان دهکده خود را ترک میکنند تا به جای جدید برسند و سپس دهکده موکوندو را بنیان میگذارند؛ دهکدهای که در ابتدا بکر و جادویی است، ولی بعد از ارتباط با سایر تمدنها، عناصر خیال از آن دور میشود. صدسال تنهایی از زبان سوم شخص حکایت میشود. مارکز در صد سال تنهایی واقعیت اجتماعی و جغرافیایی جدید کولی ها را از همان ابتدا به تفکرات و اسطورههای آنها پیوند میدهد. شگفتیهای مربوط به حضور کولی ها در دهکده را که به واقعیت زندگی در کلمبیا شباهت دارند با جادوهایی که در این داستان رخ می دهند، ادغام می کند و استفاده از سبک رئالیسم جادویی در رمان را به اوج خود می رساند.
-
صد سال تنهایی نشر درقلم
کتاب «صد سال تنهایی» اثر گابریل گارسیا مارکز را سمانه دلاوری به فارسی برگردانده است. گابریل گارسیا مارکز به خاطر این کتاب موفق به کسب نوبل ادبی شده است. او در «صد سال تنهایی» سبکی نو را بنیان نهاد. مارکز در عین واقعگرایی و واقع نمایی، عناصر شگفت انگیز دنیای اسطوره و تخیل را به عقاید خاص مردم پیوند داد و اثری متفاوت با دنیای واقعیت یا تخیلِ محض ساخت، این سبک را در اصطلاح رئالیسم جادویی میگویند. رمان «صد سال تنهایی» در سال 1965 در شمارگان هشت هزار نسخه و به زبان اسپانیایی در آرژانتین به چاپ رسید که همه نسخههای آن در هفتة اول فروخته شد. بعد از گذشت تقریباً پنج دهه از اولین چاپ این کتاب، بیش از سی میلیون جلد از آن در سراسر دنیا به فروش رفته است و به بیش از سی زبان مختلف ترجمه شده است. کتاب صدسال تنهایی حکایت شش نسل از خانواده ای کولی است که محکوم به تنها زیستن هستند. خوزه آرکادیو بوئندیا و اورسولا ایگوآران، زن و شوهری هستند که همراه تنی چند از دوستانشان دهکده خود را ترک میکنند تا به جای جدید برسند و سپس دهکده موکوندو را بنیان میگذارند؛ دهکدهای که در ابتدا بکر و جادویی است، ولی بعد از ارتباط با سایر تمدنها، عناصر خیال از آن دور میشود. صدسال تنهایی از زبان سوم شخص حکایت میشود. مارکز در صد سال تنهایی واقعیت اجتماعی و جغرافیایی جدید کولی ها را از همان ابتدا به تفکرات و اسطورههای آنها پیوند میدهد. شگفتیهای مربوط به حضور کولی ها در دهکده را که به واقعیت زندگی در کلمبیا شباهت دارند با جادوهایی که در این داستان رخ می دهند، ادغام می کند و استفاده از سبک رئالیسم جادویی در رمان را به اوج خود می رساند.
-
غروب بت ها نشر درقلم
پیشنویسِ این کتاب را نیچه در هفتـ هشت روز در فاصلهی 26 اوت تا 3 سپتامبر 1888 ، در اقامتگاهِ تابستانیاش، دهکدهی زیلسـ ماریا در ناحیهی اُبرانگادینِ سوییس، نوشت. غروبِ بتها فرآوردهی آخرین سالِ زندگانیِ کوشایِ ذهنیِ نیچه است. در آن سال نیچه با کوشندگیِ شگرفی شش متنِ جداگانه را آمادهی نشر کرد. کار را با نوشتنِ داستانِ واگنر آغاز کرد و آخرین کارش نیچه رویارویِ واگنر بود و در این میانه مسیحاستیز، غروبِ بتها، و اینک، مرد! را با سرعتی شگفت به پایان برد. غروبِ بتها آخرین اثری بود که نیچه خود منتشر کرد، اما هنگامی که در ژانویهی 1889 از چاپ درآمد، او دیوانه شده بود و از کارهایش دیگر خبر نداشت. نیچه میخواست غروبِ بتها درآمدی فشرده و کوتاه بر فلسفهی او باشد و از این نظر به درستی چکیدهایست از همهی دیدگاههایِ اساسیِ فلسفیِ او. وی در این کتاب با زبانی بسیار فشرده، اما چالاک و سرزنده، تبرِ «بتشکنی»اش را بر تمامیِ «بت»های دیرینه و نو، کلاسیک و مدرن، میکوبد و به تمامیِ بنیادهایِ متافیزیکِ میراثِ افلاطون و سقراط و یونانیت در کل، تا بازسازیهایِ مدرنِ آن، بهویژه به دستِ کانت، حمله میبرد.
-
قمارباز نشر درقلم
فئودور داستایوفسکی نویسندهی شهیر روسی خالق آثار بزرگی چون برادران کارامازوف، ابله و قمارباز را میتوان جز کسانی به شمار آورد که در رمانهایشان، شخصیتها را تا زیرینترین لایهها تحلیل میکنند. در این گونه نوشتهها، شما به جای آنکه از لحاظ ظاهری با شخصیتها آشنا شوید و با تصویرسازیهای نویسنده چهره نویسنده را پیش خودتان مجسم کنید، با ذهنیات و خصوصیات فکری شخصیتها آشنا میشوید، از اندیشههایش با خبر میشوید و مانیفستهایش را درک میکنید، تقریباً میشود گفت داستایوسکی در همهی کتابهایش از این فرمول استفاده کرده است. شخصیت اول داستان آموزگاری است که در پی یکسری حوادث به قمار روی میآورد و زندگیاش به تباهی میکشد. وجود اصول روانشناسی این داستان است که سبب میشود وقتی این داستان را تمام کردید دقیقاً با شخصیت، دغدغهها و احساسات یک قمارباز آشنا باشید. مثل اینکه با وسیله علم روانشناسی به تحلیل این شخصیت پرداختهاید. زاویهی دید این داستان دانای کل نامحدود است و شاید هم بهترین شیوهی روایت اینگونه داستانها همین زاویهی دید باشد زمانهای مدرن، درک درستی از شخصیت یا کاراکتر بدست میدهند و مطالعهی آنها برای علاقهمندان به نویسندگی به نظر من واجب است. زیرا که هر نویسندهی این چنینی را میتوان یک روانشناس هم دانست.
-
مسخ نشر درقلم
کتاب «مسخ» نوشتهی «فرانتس کافکا» با ترجمهی «صادق هدایت» منتشر شده است. علاوه بر مسخ، داستانهای «گراکوس چکارچی»، «مهمان مردگان»، «شمشیر» و «در کنیسهی ما» نیز در این مجموعه ارائه شده است. فرانتس کافکا از نویسندگان برجستهی قرن بیستم به شمار میآید و مسخ یکی از مهمترین آثار اوست. در این داستان گرهگوار، بازاریاب جوانی است که به حشره عظیمی مبدل میشود. مسخ شدن قهرمان داستان به یک حشره را میتوان نماد زندگی پوچ و بیمعنا و مفهوم انسان امروز دانست که از زندگی خشک و بیروح مادی و ماشینزده امروزی به تنگ آمده و از خود بیگانه و مسخ میشود. با این جملهها وارد جهان داستان مسخ میشویم: «یک روز صبح، همین که گرهگوار سامسا از خواب آشفتهای پرید، در رختخواب خود به حشرهی تمام عیار عجیبی مبدل شده بود. به پشت خوابیده و تنش مانند زره سخت شده بود. سرش را که بلند کرد ملتفت شد که شکم قهوهای گنبد مانند دارد که رویش را رگههایی به شکل کمان تقسیمبندی کرده است. لحاف که به زحمت بالای شکمش بند شده بود، نزدیک بود به کلی بیفتد و پاهای او که به طرز رقتآوری برای تنهاش نازک مینمود جلوی چشمش پیچ و تاب میخورد. گرهگوار فکر کرد: چه بر سرم آمده؟ معهذا در عالم خواب نبود. اطاقش درست یک اطاق مردانه بود گرچه کمی کوچک، ولی کاملا متین و بین چهار دیوار معمولیش استوار بود. روی میز کلکسیون نمونههای پارچه گسترده بود – گرهگوار شاگرد تاجر بود که مسافرت میکرد – گراووری که اخیرا از مجلهای چیده و قاب طلایی کرده بود به خوبی دیده میشد.
-
مغازه ی خودکشی نشر درقلم
این رمان درباره خانواده تواچ و کسبوکار منحصربهفرد آنهاست. خانواده تواچ مغازهای با این شعار دارند: «آیا در زندگی شکست خوردهاید؟ لااقل در مرگتان موفق باشید.» مغازه آنها که مغازه خودکشی نام دارد، به افرادی که قصد خودکشی دارند خدمات ارائه میدهد. خانواده تواچ حتی به مشتریان خود مشاوره خودکشی هم میدهند و انواع و اقسام روشهای مختلف برای پایان دادن به زندگی فلاکتبارشان را به آنها پیشنهاد میکنند. رمان در زمان و مکان نامشخصی اتفاق میافتد. اما چیزی که مشخص است، این است که ناامیدی فراگیر شده و بیشتر مردم دلیلی برای زنده بودن ندارند. شاد بودن و خندیدن از عجیبترین چیزها به شمار میرود و آمار خودکشی بسیار بالا است. در این میان، مغازه خودکشی به خود افتخار میکند که به آدمها کمک میکند تا از شر زندگی راحت شوند. همهچیز در مغازه خودکشی و در خانواده تواچ خوب پیش میرود. پسر خانواده وسایل جدیدی برای خودکشی اختراع میکند و میل به خودکشی روز به روز بیشتر میشود. اعضای خانواده کار خود را به خوبی انجام میدهند تا اینکه آلن به دنیا میآید. آلن برعکس همه آدمهایی است که ما تا به حال در رمان دیدهایم. او شاد است! لبخند میزند و عاشق کمک به دیگران است. قوانین مغازه را رعایت نمیکند و به شکل غیر قابل باوری مثبتاندیش و خوشبین است. رفتارهای آلن کمکم باعث ایجاد تغییرات اساسی میشود و…
-
میثاق پنجم نشر درقلم
از لحظه ای که متولد می شوید، پیامی را به دنیا ارسال می کنید. آن پیام چیست؟ آن پیام شما هستید، همان بچه. این حضور یک فرشته است، پیامآروی از بی نهایت در جسم آدمی. لایتناهی، نیروی مطلق، برنامه ای فقط برای شما و آنچه نیاز دارید تا همان کسی باشید که در نظر گرفته شده است، خلق می کند. شما به دنیا میآیید، بزرگ می شوید، جفت انتخاب می کنید، پیر می شوید و در پایان به لایتناهی بازمی گردید. هر سلول بدن شما برای خودش یک جهان است؛ باهوش است، کامل است، و برنامه ریزی شده است تا همان چیزی باشد که هست. شما برنامه ریزی شدهاید که شما باشید، هرچه هستید، و برای برنامه هم فرقی ندارد که ذهنتان گمان می کند که کیستید. برنامه در ذهن فکور نیست؛ در جسم است، جایی که آن را دیانای میخوانیم و در شروع، به طور غریزی خِرد آن را دنبال می کنید. بهعنوان بچه ای خردسال، می دانید که چه چیزی را دوست دارید و چه چیزی را نه. چه وقت آن را دوست دارید و چه وقت نه. آنچه را دوست دارید دنبال می کنید و از آنچه دوست ندارید، دوری می کنید. شما غرایزتان را دنبال می کنید و آن غریزهها شما را به سمت شادکامی، لذت بردن از زندگی، مهرورزی و رفع نیازهایتان راهنمایی می کند. بعد چه اتفاقی میافتد؟…اصول موجود در کتاب « چهار پیمان » یا چهار میثاق با قلب همه ی نوع بشر، از جوان گرفته تا پیر، حرف می زند. اکنون زمان اهدای هدیه ای دیگر است. «میثاق پنجم» در کتاب اول من نبود زیرا در آن زمان چهار میثاق اولیه برای چالش کافی بود. البته میثاق پنجم از واژه ها شکل گرفته است اما مفهوم و نیت آن ورای واژه هاست. در نهایت، میثاق پنجم درباره ی دیدن تمام واقعیت وجودی تان از جنبه ی حقیقت بدون واژه ها است. نتیجه ی تمرین میثاق پنجم، پذیرش تمام و کمال خودتان است درست به همان صورتی که هستید، و پذیرش کامل دیگران درست به همان صورتی که هستند. پاداش آن، خوشبختی ابدی شماست. برای اینکه این پیام حتی الامکان به صورت فردی دنبال شود و همچون مجموعه کتاب های خرد تولتک ها با صدای اول شخص پیش برود، تصمیم گرفتیم که پنجمین میثاق را نیز به همان شیوه ی اول شخص ادامه دهیم. در این کتاب، ما با صدا و قلبی واحد با خوانندگان حرف می زنیم.
-
ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد نشر درقلم
ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد (به پرتغالی: Veronica Decide Morrer، به انگلیسی: Veronika Decides to Die) رمانی از پائولو کوئلیو است. داستان در مورد ورونیکای ۲۴ سالهٔ اسلوونیایی است که علیرغم زندگی نرمالش تصمیم به خودکشی میگیرد. این کتاب تا حدودی بر پایهٔ تجربیات شخصی کوئلیو از بیمارستانهای روانی مختلف است و حول محور دیوانگی میچرخد. داستان حاوی این پیام است: «دیوانگی جمعی، عقلانیت خوانده میشود.»